- یک برند شخصی بسازید
هر شخص یک برند حرفهای دارد که بهطور دقیق مشخص میکند چه کسی است و چه تأثیری بر سایرین میگذارد. برند، ارزشهای یک شخص را نشان میدهد و تمرکز وی را روی یادگیری و توسعه فردی حفظ میکند. برندی که بهترین ویژگیهای شخص را تعریف کرده و وی را از سایرین متمایز میکند، در دستیابی به اهداف کاری بسیار مؤثر است و دستاوردهای وی را، هم برای کارفرماهای بالقوه و هم برای همکاران فعلی، به نمایش میگذارد. هنگامی که همکاران متوجه شوند آن شخص کیست و چه قابلیتهای منحصربفردی دارد، احتمال آنکه وظایف جدید و جالب به او داده شود و یا برای سِمَتهای جدید، انتخاب شود زیاد است.
مؤلفههای کلیدی یک برند شخصی شامل اعتبار، گزارۀ ارزش، یک داستان، تجارب، ثبات، نگرش و ارتباطات است. دِیو اولریچ و نُرم اِسمالوود معتقد هستند گامهای مؤثر برای تعریف برند شخصی عبارتند از: هدفگذاری شفاف برای یکسال پیشرو، تمرکز بر آنچه میخواهید در آن شناخته شوید، شفاف کردن هویت و، نوشتن و آزمایش یک عبارت برند برای خود. یک مثال در برند رهبری میتواند «توسعۀ رهبرانِ مشتریمدار برای افزایش کارآیی و ایجاد ارزش ماندگار» باشد.
پس از ایجاد برند شخصی، افراد میتوانند از طریق رسانههای اجتماعی، برند و مجموعه مهارتهای خود را به سایرین منتقل کنند. بهعنوان مثال امکان دریافت امضاء دیجیتال از تأمینکنندگان آنلاین همچون کُرسِرا، اِدِکس، لیندا و یودِمی برای قرار دادن در پروفایل لینکداین وجود دارد. چنین امضاءهایی نه تنها مهارت فرد بلکه تعهد وی به رشد مستمر را به نمایش میگذارد. یک برند شخصی، ایستا نیست و میبایست حین زندگی شغلی، رشد کند. از آنجایی که اکثر مردم با کسب مهارتهای جدید، نقشهای حرفهای متمایزی بر عهده میگیرند بنابراین میبایست برند خود را بارها بازبینی و طراحی نمایند. فراگیران مستمر، از فرآیند ساخت برند بهره میبرند تا متوجه شوند چه مهارتهایی دارند و چه مهارتهایی باید کسب کنند تا هم در داخل سازمان و هم فراتر از آن، کارآیی داشته باشند. متخصصانِ یادگیری و توسعه در این فرآیند میتوانند به افراد مشاوره دهند و مسیر رشد مهارتهای لازم را به آنها معرفی کنند.
- توسعۀ مختص خود را داشته باشید
کارمندِ دائم، دیگر وجود خارجی ندارد؛ امروزه مردم انتظار دارند برای سازمانهای متعدد و حتی برخی مواقع برای خودشان کار کنند. برای حفظ پیشرفت در فضایی که فاقد استمرار است افراد باید توسعۀ مختص خود را داشته باشند و با انجام کارهای زیر، مسئولیت یادگیری خود را بر عهده بگیرند:
اهداف یادگیری را تعریف و اجرا کنید. افراد برای آنکه موفق شوند و موفق باقی بمانند باید از خود بپرسند «چگونه میتوانم مطمئن شوم در پایان سال نسبت به آغاز سال، ارزشمندتر هستم؟» افراد میتوانند از طریق ارزیابی دانش و تخصص فعلی و سپس شناسایی کمبودهای حوزۀ شایستگی، اهداف یادگیری خود را تعریف کنند. آنها میبایست بدون وقفه به مهمترین اهداف یادگیری خود دست یابند و این ویژگی میتواند مزیت رقابتی آنها باشد.
میزان پیشرفت خود را اندازهگیری کنید. افراد باید بهصورت دورهای میزان پیشرفت خود را مشخص و ارزیابی کنند. مجلات یادگیری[1] برای ثبت آموختهها ابزار بسیار ارزشمندی بهشمار میآید.
با مربیها کار کنید و در جستجوی بازخورد باشید. فراگیران مستمر میتوانند با دریافت بازخورد از ذینفعان متفاوت و انجام بررسیهای مستمر، روابط خوبی با مربی شکل دهند و کارهای خود را مرور کنند. دریافت بازخورد از سرپرستان، همردهها، زیرمجموعهها، مشتریان و مراجعین، یکی از مؤلفههای کلیدیِ توسعۀ حرفهای است.
شخصاً سرمایهگذاری کنید. میزان یادگیری مورد نیاز برای افرادی که میخواهند مجموعه مهارتهای مرتبط با بازار را در خود حفظ کنند مستلزم صرف ساعتهای رسمی و غیررسمی در جلساتی است که از سوی سازمانها به کارمندان توصیه میشود. بنابراین افراد باید، هم از نظر زمانی و هم مالی، برای رشد و توسعۀ خود شخصاً سرمایهگذاری کند.
پرسشهای زیر میتوانند در راستای تدوین برنامۀ توسعۀ منحصربفرد، مؤثر باشند:
- تلاش و رشد شما برای دستیابی به کدام دستاورد مشخص است؟
- چگونه روی آن کار میکنید؟
- چه شخص دیگری این موضوع را میداند و به آن اهمیت میدهد؟
- چرا این موضوع برای شما مهم است؟
- کاری را انجام دهید که به آن عشق میورزید
اکثر مردم بین 40 الی 50 سال در محیط کار هستند و مدتهای طولانی از زمان بیداری خود را در محل کار میگذرانند. بدین ترتیب کار، تأثیر شگرفی بر سلامت و حالِ خوب افراد دارد بنابراین ضروری است کاری را انجام دهند که عاشق آن هستند.
حس هدفمندی برای یک زندگیِ خوب ضروری است. کلمۀ «ایکیگای» در زبان ژاپنی به معنای «دلیل زنده بودن» و بیانگر تمام مؤلفههای زندگی از جمله شغل، تفریح، ارتباطات و معنویت است. کشف ایکیگای برای هر شخص، رضایت و معنای زندگی بههمراه میآورد. یک تحقیق روی بیش از 43 هزار ژاپنی بالغ نشان داد که خطر مرگومیر بین افرادی که ایکیگای خود را پیدا نکرده بودند نسبت به آنهایی که آن را یافته بودند، بهطور چشمگیری بیشتر است.
برای یافتن ایکیگای، به چهار پرسش زیر پاسخ دهید:
- عاشق چه کاری هستید؟
- دنیا به چه کاری احتیاج دارد؟
- برای چه کاری درآمد خواهید داشت؟
- در چه کاری خوب هستید؟
ایکیگای در تلاقی این پرسشها نهفته است. قطعاً سفر کشف هر فرد، منحصربفرد و متفاوت است ولی معنای کار به نوع نگرش ما به شغلمان و انگیزه و هدف ما از کار کردن بستگی دارد. راههای متفاوتی برای اندیشیدن به معنای کار وجود دارد (شکل 7).
اگرچه سازمانها مسئولیت زیادی در شکلگیری مفهوم کار کردن دارند ولی نقش افراد، پررنگتر است.
کشف هدف، معنا و شوقِ کار کردن، کار سادهای نیست و مستلزم واکنش و برنامهریزی آگاهانه است. در این مسیر میتوان از مشاوران مشاغل، راهنمایی گرفت و یا به کاوش در طرح زندگی پرداخت. طرح زندگی مفهومی است که از انتخاب شغل و تئوریهای توسعه بهوجود آمده و بهعنوان روشی برای کمک به مردم برای کاوش و توسعۀ هویت خویش، مورد استفاده قرار میگیرد تا بهصورت آگاهانه طرحی از یک زندگیِ معنادار را ترسیم کنند.
امروزه مؤسسات علمی نیز به افراد کمک میکنند زندگی را بهگونهای بسازند که عاشق آن هستند. بهعنوان مثال بیل بِرنِت و دِیو ایوانز یک برنامۀ معروف تحت عنوان «زندگی خود را طراحی کنید» را در دانشگاه استنفورد اجرا کردند. تمام ردههای سازمانی که در جستجوی راهنمایی شغلی بودند از طریق این دوره میتوانستند اصول طراحی را در برنامهریزی زندگی و شغلی خود پیادهسازی کنند. شرکتکنندگان، پنج طرز فکر را میآموختند: کنجکاو باشید، تجربه کنید، مشکل را از زوایای دیگر ببینید، آگاه باشید که این یک فرآیند است و کمک بخواهید. آنها با مجموعهای از ابزار گوناگون، از طراحیِ فکر گرفته تا دفتر سپاسگزاری و کارتهایی برای تکنیکهای حل مسأله و همچنین مصاحبههایی برای طراحی زندگی، آشنا میشوند. در پایان بهجای آزمون رسمی، فراگیران سه برنامۀ پنج سالۀ بسیار متفاوت ارائه میکنند. فارغالتحصیلان این برنامه اظهار داشتهاند بارها با استفاده از ابزار مذکور، برنامه را بازبینی و طرح زندگی خود را مجدداً ارزیابی و طراحی کردهاند. بِرنِت و ایوانز، این نگرش و ابزار خود را از طریق کتاب «طراحی زندگی شما[2]» در اختیار عموم قرار دادهاند.
- پرانرژی بمانید
پرانرژی بودن میتواند کمک شایانی به توسعۀ فرد کند. این هدف بدان معناست که سلامتی و حال خوب، توجه به ورزش، تغذیه، خواب و آرامش (مثلاً ذهنآگاهی و یوگا) و ایجاد عادتهای خوب و باثبات در اولویت است. مراقبتهای شخصی و همچنین تغذیۀ مناسب، بسیار تأثیرگذار است: خواب کافی، بر توانایی شما برای کسب، حفظ و بازیابی دانش، تأثیر شگرفی دارد. خواب همچنین بر توجه و تمرکز، خلاقیت، گسترش بصیرت، درک الگوها، تصمیمگیری، واکنشپذیری عاطفی، پردازش اجتماعی-احساسی و توسعۀ ارتباطات مورد اعتماد، تأثیر قابل توجهی دارد.
حضور طولانی در محیط کار مستلزم نوآوری و رشد است بنابراین یک مخزن انرژی برای این کار سخت، به افراد کمک میکند در مسیر یادگیریِ مستمر باقی بمانند و انعطافپذیری لازم را بهدست آورند.
اگرچه شرایط فعلی ایجاب میکند که کارمندان، بهطور مستمر در حال فراگیری باشند ولی بسیاری از سیستمهای آموزشی و سازمانها برای حمایت از این نوع یادگیری، طراحی نشدهاند بنابراین افراد باید خودشان مسئولیت رشد و توسعۀ مستمر خود را بر عهده گیرند. این هفت مؤلفه میتوانند راهنمای افرادی باشند که میخواهند در مسیر درست باقی بمانند و در شغل خود، نقشها و مسئولیتهای جدید و متفاوت، بر عهده گیرند.
[1]– مجموعهای از یادداشتها، مشاهدات و افکار شخصی که به مرور زمان تهیه میشود و آموختهها، شخصیت و اهداف فرد را مکتوب و مصور میکند. مترجم
[2]– Designing Your Life: How to Build a Well-Lived, Joyful Life
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.